مناجات ایام فاطمیه با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
هر وقـت دل بـهـانـۀ یـاد تو را گرفت شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت ابـریسـت آسـمــان دل بــیــقـرار تــو بیخـود نبود اگر که دوباره هوا گرفت گـفـتـم شبی شـبـیـه تو گـریه کـنم ولی چشمم ز اشک، خشک شد آقا صدا گرفت تو سوختی که سینهام آتش گرفت و سوخت تو روضهخوان شدی اگر این روضه پا گرفت امـروز هـم بــیـا و بـگـو وای مــادرم آخر مـریـض خـانۀ مـولا شـفـا گرفت راحت شـدنـد اهل مـدیـنـه ز رفـتـنـش این خانۀ علیست که دیگر عزا گرفت در آخـریـن وصـیـت زهـرا دل عـلـی از روضۀ حـسین و غـم کـربلا گرفت |